در بزرگترین بزنگاههای تاریخ ایران "مسعود رجوی " خاموش است
سال ۱۳۹۶- ۱۳۹۷ سالهای پر التهابی در تاریخ جمهوری اسلامی است. یکبار دیگر تمامی چشم ها به این نقطه از خاور میانه جلب شده است .
خرداد ۱۳۹۶ که حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران انتخاب شد ، مسعود رجوی که زمانی برای رهبران ایران چون خامنه ای و رفسنجانی نامه می نوشت و خود را با امضای " حقیر" اعلام می نمود در آن شرایط هرگز سخنی نگفت .
حال در خرداد ۱۳۹۷ هم که " مایک پامپو" وزیر امور خارجه آمریکا دستورات ترامپ را در ۱۲ شرط جلوی روی ایران گذارده و میخواهد این بار بطور مستقیم و نه به همراه ۵ کشور اروپایی دیگر با ایران مذاکره کند همچنان " مسعود رجوی " خاموش است .در جایی که قاعدتا می بایست عرض اندامی نشان میداد و با دهها بلوف مجاهدی و قمپز سیاسی آین حوادث پیش رو را به اسم خودش و تشکیلات اش در دنیای سیاست ، نقد میکرد .
اما داستان چیست ؟ رجوی سالهاست که خاموش شده است هم به "لحاظ سیاسی" و هم به "لحاظ فیزیکی" آخرین موضع گیری های او فکر کنم به آبان ماه ۱۳۹۴ بر میگردد و پس از آن هرگز هیچ پیام صوتی نیز از وی منتشر نگردید یعنی رجوی نبود که منتشر گردد.
بعد از این تاریخ هم مدتی تا قبل از مرگ " محمد علی جابر زاده " که بسیار قصی القلب و در عین حال چاپلوس که در مورد نزدیکترین یارانش نیز رحمی نداشت ، مطالبی را از جانب وی به فرموده منتشر و به اسم "مسعود رجوی " در تلویزیون آنان خوانده میشد چرا محمد علی جابر زاده اصلی ترین فردی بود که به همراه "محمد علی توحیدی" سخنرانی های رجوی را تنظیم میکرد .
حال اکنون محمد علی توحیدی هم قرار نیست از جانب "مسعود رجوی " دروغ تحویل هوادارانش بدهد. چرا که خط مجاهدین و " مریم رجوی " مشخصا این است که از رهبر تاریخی شان کمتر سخنی به میان آورده شود .
اگر دقت کرده باشید ، از جانب برخی نئو محافظه کاران آمریکایی چون " جان بولتون" که به کاخ سفید دعوت شده است ، قرار است مریم رجوی روی میز " ترامپ" بغلطد و طوری سر داده شود که با رقص بابا کرم شاید دل آنان را ببرد.
آنان میخواهند در غالب کاریکاتوری مشمئزکننده و بسیار آبکی نقشی چون " ترزا می " در انگلستان و شاید " هیلاری کلینتون " شکست خورده در انتخابات آمریکا ، برای( مریم رجوی) در این نقطه از خاور میانه در نظر بگیرند یعنی این طرح شاید نظریه خام و بسیار کودکانه قسمت کوچکی از نئو محافظه کارآن در باره کشور ایران است.
اشتباه تاریخی که مردم ایران را از چاله به چاه نابودی سرازیر خواهد کرد . البته که در این میان سازمانهای امنیتی بویژه سازمان سیا در آمریکا از ناکارآمدی و درجه منفوریت مجاهدین در ایران آگاهی دارند و دلیل این منفوریت هم به ایدئولوژی و اندیشه ارتجاعی آنان برمیگردد و گل سرسبد آن چیزی نیست جز وابستگی به عراق آن هم در زمان جنگ مستقیم با ایران .
البته بسیار بسیار بعید میدانم مجاهدین بتوانند سر سیاست مداران آمریکایی را شیره مالیده و خر مراد قدرت را سوار شوند و قطعا حاکمان کاخ سفید بویژه در برخورد با کره شمالی نشان دادند که بسیار هوشیارند و روی اسب مرده و کسانی که دست شان حداقل در سالیان گذشته آلوده به خون مستشاران آمریکایی است را نپذیرند .
به هرصورت در شرایطی قرار گرفته ایم که مریم رجوی بایست " رو و شفاف " بازی کند و اینجاست که نقش تاریخی جداشدگان از این جریان برای آینده ایران بارز و مشخص تر میشود . نقشی که در مسیر تاریخ ایران نمیتوان آن را نادیده گرفت .رجوی این را بایست سالها پیش می فهمید که با جداشدگان خویش این نکند که تاکنون کرده است .
ولی آیا مجاهدین قدرت درک این موضوع را داشتند که بفهمند که جریان یا افرادی که از آنان به خوبی یا درد جدا میشوند سینه شان پردرد و قلب شان شکسته از این همه خیانت است ، آن هم از جانب کسی چون مسعود رجوی که به شهادت تمامی جدا شدگان و اعضای سالهای نخستین انقلاب حاضر بودند برای "رجوی" جان بدهند و یکی از آنها خود من که بیش از بیست سال را با آنان شب و روز سپری کردم .
پس این نقش تاریخی و محتوایی در شناخت شفاف مجاهدین به قیمت از دست رفتن جان و جوانی و شادابی و زندگی این جوانان که برای آزادی ایران در این خاک قد کشیدند تمام شده است ولی ناجوانمردانه این مجاهدین بودند که هستی شان به نیستی بدل کردند ، ولی ما پذیرفته ایم که این بهای سنگین را بشکل نقد برای مردم و آینده درخشان آنان پرداخت کنیم کما اینکه تاکنون چنین کرده ایم .
برچسبها : مجاهدین ایران آمریکا وابستگی رجوی