سال سرنگونی !؟، سال سرافرازی!! یا سال سر در گمی


هر ساله نزدیک عید و شروع سال جدید رسم فرقه رجوی این بوده و هست که برای سرگرم کردن و سر کار گذاشتن و در واقع فریب اعضای خود اسمی برای سال جدید مشخص میکند و خوب یادم می آید توی مناسبات جهل آلود و دروغ پرور مجاهدین هر سال بشکل تهوع آور و سراسر از تناقض همدیگر را بغل می کردیم و کودکانه میگفتیم « قرار ما ، سال دیگر این موقع میدان آزادی!!»


همان موقع هم همگی میدانستیم بقول رجوی که در نشست سراسری اش در سال ۱۳۸۰ گفت و تاکید کرد کشک میگوییم! ، کشک میگویید ! و کشک می سابید. ولی خوب رسم بی مزه و بی مسمایی بود که سعی میکردیم هر طور شده سر خودمان را شیره بمالیم و خنده بر لب آه و ناله درون سوز وجودمان را معصومانه قورت بدهیم .


خوب الان هم سال ۱۳۹۵ هم گذشت و حالا نوبت آن است که در عید نوروز مریم رجوی ، بانوی ترور با پیامی سرکاری اسمی برای سال جدید مشخص کند.


یادم میآید تا زمانی که فریب خوردگان خلق در پادگان اشرف محبوس بودن هر سال ، سال سرنگونی !؟ بود .

بعد که به قول خودشان به زندان لیبرتی منتقل شدند هر سال ، سال سرافرازی!!  بود

و حالا که با شرمساری و شرمندگی با یک - تیپ پا ایدئولوژیک - بالکل از خاک عراق اخراج و به آلبانی ارسال شدند بهترین نام برای سال ، سال سردر گمی است ، اینطور نیست ؟


سردر گمی در استراتژی که بیش از سی و پنج سال خشونت بار را بی حاصل پشت سرگذاشت.

سر در گمی در تاکتیک که چه کنم ؟چه کنم؟ بدنبال راه حلی برای گذران عمر بی حاصل حداقل دو هزار چشم های نگران و ذهن های پر سوال اعضای حاضر در آلبانی پاسخی ندارد


سر در گمی برای پاسخگویی به تاریخ و مردم ایران که چگونه و چرا در زیر قبای وابستگی به عراق و عربستان و اسراییل قادر نشد سرنگونی را محقق کند .


حال اکنون به نظر میاید عربستان نیز در مسیر تحرکات منطقه ای خود تغییر مسیر داده و به این ترتیب به فرقه رجوی هم نیازی ندارد و از غلط کرده خود فاصله میگیرد . عربستان زمانی به این تغییر مسیر احتمالی روی آورد که تنها ۲ موشک معترضین یمن ای ، از گنبد آهنین آنان براحتی عبور کرد و در مرکز پایتخت منفجر شد .


آنجا بود که عربستان فهمید قادر نیست با شلوغ کاری و اعتلاف اجباری به نیابت از ما بهتران ، معترضان یمن را خفه ساخته و بی سر و صدا به تحرکات نظامی اش در منطقه ادامه دهد ، بنابراین در اولین اقدام به سمت عذر خواهی حرکت کرده و مسیر زیارت کنندگان مکه را با پذیرش گفتگو با ایران باز میکند و کم کم و به آهستگی تلاش دارد که هم زمان از حمایت فرقه رجوی خود را دور نگاه دارد .


این شکست بزرگی برای مجاهدین است که حداقل در ۵ سال گذشته بعد از عراق روی حمایت علنی عربستان سعودی بسیار سرمایه گذاری کرده بودند و بعد از مرگ - ملک فهد - وارثین حکومت فهمیدند با حمایت علنی از مجاهدین  بد جوری به کاهدان زدند .


حمایت عربستان از مجاهدین و بویژه شخص رجوی توسط ملک فهد دقیقا از سال ۱۳۶۶ که رجوی مخفیانه به عربستان به بهانه سفر حج رفت و به رجوی بخشی از چادر کعبه را تبرک داد تا کنون حداقل از سی سال پیش ادامه داشته است ولی این حمایت پیوسته در زمان ملک فهد تا جایی که میشد ،مخفیانه و در خفا صورت میگرفت .


تنها بعد از مرگ ملک فهد و حکومت ولیعهد جدید  بود که این موضوع علنی شد و با حضور وزیر اطلاعات عربستان در جلسه سالیانه آنان در سال گذشته در پاریس به یک رسوایی دیدنی و باور نکردنی برای مجاهدین  بدل گردید .


سال جدید نیز به تجربه سالیان گذشته باز هم سال وابستگی بیشتر و درماندگی برای رهبری فرقه و فریب افزون تر برای اعضای اسیر و گروگان گرفته شده پیش بینی میشود و همچنین فرو رفتن در باتلاق خیانت عمیق تر خواهد بود و فرقی نمیکند چه نامی مریم رجوی برای سال جدید برگزیند مهم آن است پیش بینی هیچ تغییری در مسیر مجاهدین از راهی که در گذشته شروع کرده اند ، نیست و تا زمانی که رهبری فعلی مزه شیرین وابستگی را زیر زبان خود دارد هرگز به خلق و مردم تکیه نخواهد کرد.


ولی آرزوی شخصی من برای همه اسیران و هستی باختگان در این فرقه سالی پر از آگاهی ، امید و سلامتی است

سالی... پر از روز و روشنی

سالی ...به امید آهنگ خوش زندگی

سالی پر از مهر و صفای دل های بی ریا

سالی پر سلام بر دوست و هر آشنا


سال نو پیشاپیش مبارک و روزگاران خوش باد.



برچسب‌ها :
نویسنده: میلاد آریایی | نسخه قابل چاپ | 1395/12/24 - 14:37 | 1 2 3 4 5 | اشتراک گذاری :

جایزه اسکار برای فرهادی و

سکوت سنگین و مرگبار فرقه رجوی


فیلم فروشنده اصغر فرهادی جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان اسکار ۲۰۱۷ را کسب کرد. آقای فرهادی در سال ۲۰۱۲ نیز با فیلم جدایی نادر از سیمین برنده جایزه اسکار شده بود.


پرسش اصلی این است که چرا در شادمانی ها و خوشی های مردم ایران هیچگاه مجاهدین و فرقه رجوی حضور ندارد ؟ چرا آنان تنها در شکست ها و تلخی های ایرانیان خود را نخود هر آش کرده و به بدبختی های مردم ایران میخندند ؟البته شخصا بسیار از این موضوع شادمان هستم چرا که  سکوت تلخ و سنگین آنها نشان از سوختگی و ناراحتی آنان از پیشرفت ایران و ایرانی است .


در نگاه آنان اگر از فرهادی ها تجلیل به عمل آید به نشانه طرفداری از رژیم است و یا اینکه اگر این موضوع و موضوعات مرتبط با پیشرفت ایرانیان مطرح شود بر خلاف این نظریه ارتجاعی است که مگر میشود در حکومت جمهوری اسلامی چنین پیشرفت هایی نایل آید ؟ بله میشود تا کور شود هر آنکه نتواند دید .


جالب تر آنکه وقتی فرهادی در کنار مردم ایران بر علیه فرمان اجرایی ترامپ موضع گرفت و به آمریکا نرفت این مجاهدین بودند که بشکن زنان فرمان اجرایی ترامپ که با هزارها و میلیونها اعتراض نهایتا با رای دادگاه فدرال سرش به گل رفت ، حلوا حلوا میکردند . فرقه رجوی از این خبر وشکست برای ایرانیان و نه رژیم ایران بسیار شادمانی میکرد.


آری اگر من امروز این موضوع را لانسه و بزرگ میکنم برای آن است که نشان دهم مجاهدین هیچگاه در کنار مردم ایران نبوده و نیستند و تنها و تنها منافع ذلیل و زودگذر آنها دلیل بر حیات خفیف و خائنانه آنهاست .


این خبرها دقیقا نشان میدهد که چطور اگر یک اسبی در اسطبل داعش در سوریه سرما - بخورد سریعا خبرش در سایت و تلویزیون مجاهدین منعکس میگردد ولی اگر زن ایرانی به ماه و فضا سفر کند یا جایزه اسکار نصیب هنر ایرانی و فرهادی شود آنرا سانسور و به سکوت باید برگزار کرد .


بله مجاهدین به رهبری بانوی ترور مریم رجوی امروز در این نقطه ایستاده اند و خوشا به حال ما منتقدین سراپا هوشیار مجاهدین که اجازه ندادیم و نخواهیم داد که آنان با فرهنگ دروغ  و ایدئولوژی ریا و انبوهی کثافات و نفرت تاریخی ،اندیشه خون بار خود را در پناه تلی از خاک و خاکستر پنهان کنند.


از همه جالبتر حضور سرکار خانم انصاری ، زن ایرانی و پر افتخار سفر کرده به فضا به نمایندگی از جانب آقای فرهادی بود که این جایزه را دریافت و بیانیه ایشان را قرائت نمود و این  از هر خنجری برای مریم رجوی دردناک تر بود.


پیش خودش مریم رجوی دهها بار میگوید چطور یک نماینده شایسته و آن هم زن میتواند در مراسم اسکار باشد ولی او همچنان در حسد و حسادت با انبوهی جراحی و لباس های فاخر کسی برای او پشیزی ارزش قایل نیست و تره هم برایش خرد نمی کند و مهمتر اینکه در مراسم های با شکوه این چنینی هم دعوت نمی شود ، باور کنید آنها این حرف ها را در نشست هایشان به زبان میآورند و حسرت به دل از آن حرف میزنند.


به هر صورت اصغر فرهادی در اعتراض به فرمان مهاجرتی جنجال برانگیز دونالد ترامپ از شرکت در مراسم اسکار خودداری کرده، هرچند فرمان مذکور به حکم یک قاضی فدرال به حالت تعلیق در آمده است.


با این حال دو قلو های همزاد مجاهدین در حکومت ایران او را بی نصیب نگذاشتند و سعی کردند عینا مجاهدین یا سکوت کنند یا با طعن و نفرین از شدت ضربه بر پیکرشان کم کنند و در مقابله با شادی ایرانیان سعی میکردند از پیشرفت هنر آیران و جایزه بزرگ و مطرح اسکار برای ایران تا میتوانند اصلا  حرفی به میان نیاورند .


در هر صورت اتحاد مواضع و سکوتی که نشان از عصبانیت افسار گسیخته دارد میتواند نشانگر ریشه های همسان و یکسان باشد ، نظر شما چیست ؟




برچسب‌ها :
نویسنده: میلاد آریایی | نسخه قابل چاپ | 1395/12/12 - 15:24 | 1 2 3 4 5 | اشتراک گذاری :

بحران های بی انتها و بی سرانجام مجاهدین

دسته بندی : <-ArchiveEntryCategory->,
بحران های  بی انتها وبی سرانجام مجاهدین

از زمانی که مجاهدین خلق به عنوان یک جریان سیاسی در تاریخ این سرزمین متولد شدند و تا زمانی که با حضور در خاک عراق به عنوان دشمن ایران و ایرانی قبای یک سکت تمام عیار را بر تن کرده و تا هم امروز بحران های زیادی را از سر گذرانده و بحران های جدید تری را نیز پیش رو دارند.

جریانی که با دیگر دیسی غیر قابل وصفی و با اشتباهات پی درپی سیاسی و نظامی طعم تلخ یک شکست استراتژیک که همانا خروج از عراق بود را چشیده است .

اکنون سازمان مجاهدین با چه بحران هایی روبروست ؟
آیاراه خروجی از بحران حاضر برایش متصور است ؟
رمز گشایی عبور از بحران های گذشته و آینده مجاهدین در کجاست؟

مقاله حاضر پاسخی است به شکل خیلی خلاصه به آنچه که ما منقدین سیاسی - ایدئولوژیک این جریان  آن را بحران بی انتها در سازمان مجاهدین تلقی می کنیم.

سوال اول: اکنون سازمان مجاهدین با چه بحران هایی روبروست ؟

اصلی ترین بحران مجاهدین در حال حاضر بحران بقاست . در شرایط فعلی هیچکس حتی خود رهبران شناخته شده مجاهدین در پی سرنگونی حکومت تهران نیستند ، بلکه معضل ترین مشکل آنان این است که چگونه تشکیلات موجود در آلبانی را حفظ کنند.

سوال بعدی این است که خوب اگر مجاهدین باقیمانده و موجود به دلایل مشخص سیاسی - استراتژیک نمی توانند چیزی را سرنگون کنند پس چرا تا به این حد بدنبال نگاه داشتن باقیمانده نیروها با پذیرش انواع مشکلات در آلبانی هستند؟

بخاطر آنکه نیروهای موجود برای سازمان تولید پول و ثروت می کنند .حضور و تعداد آنان از این جهت مهم است که به هنگام معامله و کاسبکاری با بیگانگان ، بدرد میخورند و این تجربه ای است که مسعود و مریم از زمان حضور در عراق و کمک های میلیونی عراق بدست آورده اند . همان جایی که برای هر نفر تا ۲۰۰۰ دو هزار دلار ماهانه حق رزمندگی از حکومت عراق دریافت میکردند.

همین تجربه و عمل  را هم الان نیروهای داعش- در سوریه و عراق - بکار میگیرند و با دریافت حقوق به قول خودشان در خدمت اسلام کذایی شان هستند.

سوال دوم : آیا راه خروجی از بحران حاضر برایش متصور است ؟

بله ، به نظر من تا زمانی که یک سکت مذهبی قادر باشد در محیطی بسته و بدور از هر نوع اطلاعات اعضای خود را محصور نگاه دارد ، قادر است با دادن اطلاعات شستشو شده و منتخب مغز اعضای خود را - مانیپولن- یعنی در علم روانشناسی- دستکاری -کرده و با جهت دادن خاص آنها را در کنترل خود و اهداف اش داشته باشد.

سالهاست که مسعود و مریم رجوی اعضای خود را نه به روش های سیاسی بلکه عمیقا با روش های روانشناسی و کنترل ذهن که در فرقه های خطرناک سیاسی و مذهبی رایج است ، به پیش میبرند و در این مسیر هر نوع ابرو ریزی سیاسی را به جان خریده اند و جایی هم که کارشان پیش نمی‌رود با خشن ترین روش ها آنرا به افراد حقنه میکنند .

به این دلیل است که هر منتقد خطوط امروز و دیروز مجاهدین عضو شبکه مخفی اطلاعات ایران معرفی میشود و دایره این نامگذاری از- مارتین آلبرایت وزیر امور خارجه سابق آمریکا - تا -  تونی بلر نخست وزیر سابق انگلستان - را در بر میگیرد که توسط اطلاعات ایران قبلا عضو گیری شده اند.

این تصور ساخته شده و عجیب و قریب ، واقعیتی است که در متون و اطلاعیه ها  و دست‌نوشته های رهبری این سازمان به وفور به چشم میخورد و آنچنان این گلیم تصورات مجاهدین ، نخ نما شده که خوشبختانه هیچ کس را فریب نداده و تنها و تنها مصرف داخلی برای اهداف مشخص داخلی دارد .

کمی جلوتر که میرویم سیاست ها و برنامه ریزی و حتی استراتژی های آنان روی همین تصورات واهی بنا شده و رهبری و اعضای آنان را فرسنگ ها از واقعیت موجود در جهان دور ساخته است . آنان بیشتر با افکاری که خودشان برای خودشان درست کرده و آنرا تکرار میکنند زندگی میکنند و دقیقا به همین دلیل که بر روی محور پارامترهای واقعی جهان امروز حرکت نمی کنند پشت سر هم اشتباه میکنند و برای هر اشتباهی هم صد البته دیگران و بخصوص جدا شدگان از این سازمان را مقصر میدانند.

سوال سوم : رمز گشایی عبور از بحران های گذشته و آینده مجاهدین در کجاست؟

در اینکه مجاهدین بواسطه حذف -دفتر سیاسی و سانترالیسم دمکراتیک - در سال ۱۳۶۱ تنها یک سال بعد از شورش مسلحانه  و پذیرش و اعمال رهبر عقیدتی و اطاعت بی چون و چرا در سال ۱۳۶۳ -  در عمل از یک سازمان سیاسی به یک فرقه و سکت مذهبی تبدیل شدند   .

از همان روز بود که با الگو برداری از حکومت های چون کوبا با رهبری مستبدی چون فیدل کاسترو - حکومت حافظ اسد در سوریه و یا دیکتاتوری صدام حسین در عراق میتوان انتظار داشت که هیچ انشعاب یا تقسیمی در این مجموعه صورت نگیرد همچنان که اشاره کردم حکومت های توتالیتر و یا سکت های ایدیولوژیک معمولا رهبران مادالعمر دارند و تا زمانی که به مرگ طبیعی یا سقوط اجباری از کار برکنار نشوند خود را مالک و صاحب کشور و یا آن سازمان یا پدیده میدانند .

بنابراین با این نگاه آنچه در مجاهدین میگذرد اصلا احتیاج به هوش سرشاری ندارد که درک شود و به نوعی رمز گشایی گردد.

هنر در سازمان ها یا احزاب سیاسی در آن است که شما بتوانید خارج از روش های دیکتاتوری و یک سو نگر اهداف سیاسی را پیش ببرید وگر نه که در جنگل نیز شیر بواسطه قدرت ذاتی اش ادعای سلطان جنگل را دارد و کسی هم نمیتواند از او بگیرد .

بررسی موجود گزارش اجمالی بود از آنچه درون سیاه ترین سکت مذهبی تاریخ معاصر و مبتکر و مدعی اولین عملیات انتحاری در خاور میانه یعنی مجاهدین خلق میگذرد.

مریم رجوی در تیرانا آلبانی یا در فرانسه پاریس بدنبال حل همین بحران ها شب را روز و ، روزها را البته در منتهای خشونت های غیر انسانی و اجبارات تشکیلاتی همراه با شکنجه روانی که بر افراد خود اعمال میکند به شب میرساند.




برچسب‌ها :
نویسنده: میلاد آریایی | نسخه قابل چاپ | 1395/12/4 - 20:43 | 1 2 3 4 5 | اشتراک گذاری :

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

درباره ما

آمار وبلاگ

کد های کاربر